من نگاه می کردم ،اما تو به من دیدن آموختی
من می خواندم، اما تو به من چگونه خواندن را آموختی
من فکر می کردم، اما تو به من اندیشیدن را آموختی
دستم را به مهر گرفتی و مرا در کوچه باغهای معرفت گام به گام گرداندی،
هستی ات پر باد، گامهایت استوار و روزهایت آفتابی.
ماشا.. چقدر هوای معلمها رو داری .............
هر چی باشه بچه معلمیم ها یه جوری که باید از خجالت اولیی امر !! در بیایم دیگه اینم یه راهش.