اسپندارمزگان

از گذشتگان دور روز زن را در اسفندگان پنجم اسفند برگزار می‌‌کردند. این روز سپندارمزد نامیده می‌شود که نگهبان زمین است، از آنجایی که زمین همانند زنان باروری دارد، این جشن برای گرامیداشت زنان نیکوکار برگزار می‌شود، واژه سپندارمزد در اوستا به معنی فروتنی و بردباری است. در این روزها مادران از فرزندان خود و زنان از مردان پیشکش‌هایی دریافت می‌کنند و زنان نیکوکار، پاکدامن و پرهیزگار مورد تشویق قرار می‌‌گیرند. در سفره این جشن جامی از شیر و تخم مرغ که نشانه ماه بهمن است قرار دارد. به جزآنها میوه‌های فصل به ویژه انار و سیب، شاخه‌های گل، شربت و شیرینی، برگ‌های خشک آویشن با دانه‌هایی از سنجد و بادام در چهارگوشه سفره قرار می‌‌دهند مواد خوشبو و کندر بر روی آتش می‌‌گذارند و مقدارکمی از هفت گونه حبوبات و دانه‌ها که در جشن مهرگان برای سفارش کاشتن در آن فصل در سفره جشن مهرگان قرار داده‌اند می‌‌گذارند. اسفندگان از جمله جشنهای ماهیانه‌ای است که اطلاع دقیقی از گذشته برپایی آن مکتوب نیست. امابنابر گفته ابوریحان بیرونی در ایران قدیم جشنی با نام مزدگیران با مردگیران در بین مردم رواج داشته است. از ویژگی‌های این جشن که زمان برگزاری آن 5 روز نخست ماه اسفند بوده، استراحت کامل زنان از کارو تلاش و کوشش و فرمانبرداری کامل مردان از زنان بوده است. در این چند روز به پاس تلاش یک ساله زنان، مردان وظایف ایشان را بر دوش گرفته و با این کار، فعالیت‌های یک زن را تجربه می‌‌کردند و در عین حال در این روز هدیه دادن به زن خانه از آداب و رسوم اصلی این جشن به شمار رفته است. این جشن به نام «سپنته آرمئی تی» نگهبان زمین نام گرفته است. در کتاب‌های مربوط به آیین زرتشتیان آمده است: «سپنته آرمئی تی، فروزه‌ای است با ویژگی‌های زنانه و مادرانه یعنی مهرو عشق بی پایان و تواضع و فروتنی که به راستی زمین نمادی نیکو بر آن است.» طبق سالنامه زرتشتی، روز اسفند از ماه اسفند یعنی پنجمین روز از این ماه روز سپاسداری از جایگاه زنان و مادران است. براساس سنت باستانی، مردان و فرزندان زرتشتی در روزسپنته آرمئی تی که مظهرایمان، مهرو محبت و حامی زنان نیک است، به همسران و مادران خود هدایایی تقدیم می‌کنند و برگزاری مراسم جشن و سرور در این روز ضروری است. به این ترتیب از محبت و مهربانی زنان سپاسگزاری می‌شود. در این روز خاص همچنین انجام کارهای خانه به عهده مردان است و زنان با پوشیدن لباس‌های نو، مورد تکریم قرار می‌‌گیرند. در مراسم جشن اسفندگان در آیین زرتشت همچنین زنان پاکدامن و پرهیزگارکه به تربیت فرزندان نیک پرداخته‌اند و این فرزندان به عنوان شخصی نیک شناخته شده‌اند، تشویق می‌‌شوند.

ودر جایی دیگر آمده است:

جشن اسپندگان یا اسفندگان یا سپندارمذگان یکی از جشن‌های ایرانی است که در اسفند روز از اسفند ماه یا پنجم اسفند برگزار می شده است. ابوریحان بیرونی در آثارالباقیه آورده است که ایرانیان باستان این روز را روز بزرگداشت زمین و بانوان می‌دانستند.

در گاهشماری های مختلف ایرانی، علاوه بر این که ماه‌ها اسم داشتند، هریک از روزهای ماه نیز یک نام داشتند. به‌عنوان مثال روز اول هر ماه «روز اورمزد»، روز دوم هر ماه، روز بهمن (سلامت، اندیشه) که نخستین صفت خداوند است، روز سوم هر ماه، اردیبهشت یعنی «بهترین راستی و پاکی» که باز از صفات خداوند است، روز چهارم هر ماه، شهریور یعنی «شاهی و فرمانروایی آرمانی» که خاص خداوند است و روز پنجم هر ماه، «سپندارمذ» بوده‌است. سپندارمذ لقب ملی زمین است. یعنی گستراننده، مقدس، فروتن. زمین نماد عشق است چون با فروتنی، تواضع و گذشت به همه عشق می‌ورزد. زشت و زیبا را به یک چشم می‌نگرد و همه را چون مادری در دامان پر مهر خود امان می‌دهد. به همین دلیل در فرهنگ باستان اسپندارمذگان را به‌عنوان نماد عشق می‌پنداشتند.

در هر ماه، یک بار، نام روز و ماه یکی می‌شده‌است که در همان روز که نامش با نام ماه مقارن می‌شد، جشنی ترتیب می‌دادند متناسب با نام آن روز و ماه. مثلاً شانزدهمین روز هر ماه، «مهر» نام داشت و که در ماه مهر، «مهرگان» لقب می‌گرفت و می‌بینیم که چگونه هر جشنی با معنی و مفهوم عمیق خود برای مردم شادی می‌آفرید.

روز آبان در ماه آبان جشن «آبانگان» است یعنی جشن ستایش آب و روز آذر در ماه آذر جشن «آذرگان» است یعنی جشن ستایش آتش و همین طور روز پنجم ماه دوازدهم )اسفند(، «سپندارمذ» یا «اسفندار مذ» نام داشت که جشنی با همین عنوان می‌گرفتند. «سپندارمذگان» جشن زمین و گرامی داشت عشق است که هر دو در کنار هم معنا پیدا می‌کردند. روز «سپندارمزد» جشن زمین و گرامیداشت مقام زن است.

روز پنجم اسفند در همه گاهشماری های ایرانی به عنوان روز جشن اسپندار مذگان شناخته می‌شود.

در این روز مردان به همسران خود هدیه می‌دادند. مردان و پسران، زنان و دختران خانواده را بر تخت شاهی می‌نشاندند و از آنها اطاعت می‌کردند و به آنان هدیه می‌دادند.این یک یادآوری برای برادران و مردان بود تا خواهران و همسران خود را گرامی بدارند و چون یاد این جشن تا مدت‌ها ادامه داشت و بسیار باشکوه برگزار می‌شد همواره این آزرم و احترام به زن برای مردان گوشزد می‌گردید.

----------------

ویکی‌پدیا - دانشنامه آزاد

اینترنت پرسرعت؟؟؟!!!

سرعت اینترنت رایگان در کره جنوبی ٥٠٠ برابر سرعت اینترنت پولی در ایران است و اینترنت پرسرعت (ADSL) به معنای واقعی در ایران وجود ندارد. کارشناسان حوزه ارتباطات و فناوری اطلاعات با اذعان بر این موضوع می گویند: طبق استانداردهای بین المللی حداقل سرعت اینترنت ADSL، ٥١٢ کیلو بیت در ثانیه است، درحالی که در ایران این سرعت به کمتر از ١٠٠ کیلو بیت در ثانیه می رسد!

براساس برنامه چهارم توسعه تا پایان سال ٨٨ (پایان این برنامه) تعداد پورت های فعال ADSL باید به ٥/١ میلیون پورت برسد؛ درحالی که هم اکنون به جای ٩٠٠ هزار پورت فعال، کمتر از ١٠٠هزار پورت فعال ADSL وجود دارد. به عبارت دیگر نفوذ ADSL در ایران یک نهم میزان پیش بینی شده در برنامه چهارم توسعه است.

متخصصان این حوزه معتقدند: شرکت مخابرات با فراهم نکردن تسهیلات لازم و محدود کردن سرعت اینترنت ADSL باعث ورشکستگی شرکت های PAP شده و اکنون نیز برخلاف اصل ٤٤ قانون اساسی در مورد لزوم توجه به امر خصوصی سازی، خود برای راه اندازی پورت های ADSL وارد عمل شده است.

دکتر علی اکبر جلالی، استاد دانشگاه علم و صنعت و پژوهشگرIT، می گوید: اینترنت پرسرعت در جهان استانداردهای خاصی دارد. در بسیاری از کشورهای دنیا سرعت ٥/١ مگابیت بر ثانیه را سرعت معمول برای اینترنت پرسرعت می دانند، این در حالی است که در برخی کشورها از جمله ایران ADSL(اینترنت پرسرعت) به عنوان یک وسیله ارتباط پرسرعت تلقی می شود که حداکثر سرعت آن فقط ١٢٨ کیلو بیت بر ثانیه برای مردم است.

بنابراین می توان نتیجه گرفت که در حال حاضر در ایران اینترنت پرسرعت هنوز حتی برای کاربران به صورت ملموس و به معنای واقعی عرضه نشده است.به گفته دکتر جلالی، قرار بود ١٣ شرکتPAPاز سال ٨٣ با سرمایه گذاری ٢٠٠ میلیارد تومانی، مسئولیت توسعه اینترنت پرسرعت را برعهده بگیرند اما عملا دچار مشکل شدند و نتیجه این که در کمال تاسف ضریب نفوذ اینترنت پرسرعت در ایران فقط ٠١/٠ درصد است. یعنی از هر ١٠ هزار ایرانی فقط یک نفر به اینترنت پرسرعت دسترسی دارد، همین تعداد کم پورت اینترنت پرسرعت نیز فقط در شهرهای بزرگ راه اندازی شده است. در حالی که کشورهای توسعه یافته ای مانند فرانسه اینترنت را با سرعت ٣٠ مگابیت بر ثانیه و سوئد با سرعت ١٠٠ مگابیت بر ثانیه، در اختیار کلیه کاربران خانگی قرار داده اند. همچنین طبق برنامه ای که در سنگاپور تدوین شده، قرار است تا سال ٢٠١٠ به هر کاربر خانگی یک گیگا بیت در ثانیه پهنای باند اختصاص یابد.( بدین شکل در واقع سرعت اینترنت برابر با یک گیگا بیت بر ثانیه خواهد بود).

دکتر جلالی توضیح می دهد: در شهر سئول کره جنوبی، اینترنت رایگان وجود دارد که در بسیاری مکان های تجاری با استفاده از آن فرآیند دانلود با سرعت ١٦/٢ مگابیت بر ثانیه انجام می گیرد. این در حالی است که در حالت عادی در ایران اغلب سرعتی بیشتر از ٥ کیلو بیت بر ثانیه برای دانلود در اختیار نداریم یعنی سرعت اینترنت رایگان کره جنوبی حدود ٥٠٠ برابر اینترنت پولی در کشورماست.

عضو هیئت علمی دانشگاه علم و صنعت در ادامه می افزاید: یکی از دلایل عمده عقب ماندگی کشور در عرصه کاربردهای فناوری اطلاعات، نگرانی از ارائه خدمات ADSLاست. چون مسئولان معتقدند با اینترنت پرسرعت امکان دانلود بعضی فیلم های نامناسب وجود دارد؛ این در حالی است که افراد بسیار کمی به دنبال این مسائل هستند و از سوی دیگر این افراد از هر راهی که ممکن باشد، کار خود را انجام خواهند داد. در حال حاضر سطح توسعه یافتگی کشورها براساس پهنای باند اینترنت سنجیده می شود و فراوانی اطلاعات یا داده های الکترونیکی روی شبکه اینترنت معیار توسعه یافتگی کشورهاست که متاسفانه در هر ٢ مورد ذکر شده ، ما دچار مشکل جدی هستیم.

دکتر جلالی تاکید می کند: آن چه ما به عنوان اینترنت استفاده می کنیم، در حال حاضر در کشورهای پیشرفته منسوخ شده است و به آن نام اینترنت اطلاق نمی کنند.دکتر احمد یحیایی ایله ای، استاد دانشگاه و کارشناس ارتباطات، می گوید: قیمت اینترنت پرسرعت در ترکیه ١٢ برابر ارزان تر از ایران است. در حالی که ترکیه یکی از کشورهای رقیب ایران در دستیابی به اهداف ترسیم شده در سند چشم انداز توسعه ٢٠ ساله ایران می باشد. اگر قرار است ما در زمینه فناوری اطلاعات و ارتباطات در جایگاه اول منطقه قرار بگیریم، باید تسهیلات بیشتری برای افزایش شاخص ضریب نفوذ اینترنت پرسرعت اختصاص دهیم.

وی می افزاید: واگذاری اینترنت پرسرعت رایگان در عربستان به مردم و اماکن تجاری و صنعتی، یکی دیگر از اقدامات کشورهای هم جوار ما در این زمینه می باشد.وی می افزاید: حتی دانشگاه های ما نیز از اینترنت پرسرعت بی بهره اند و باید هزینه های سنگین بابت پهنای باند بپردازند.

دکتر یحیایی تصریح می کند: تصمیم ناگهانی دولت در خصوص ایجاد محدودیت برای اینترنت پرسرعت تا سقف ١٢٨ کیلو بیت بر ثانیه برای مشترکان خانگی و ارائه پهنای باند با قیمتی چند برابر قیمت تمام شده به شرکت ها باعث شد تا بسیاری از شرکت های PAPو ICPکه برای فروش پورت های خود سرمایه گذاری های سنگین کرده بودند، با ضرر و زیان و حتی ورشکستگی مواجه شوند و نتوانند به تعداد پیش بینی شده، پورت های مذکور را به فروش برسانند.وقوع این اتفاقات به دلیل عمل نکردن شرکت های یاد شده به تعهداتشان باعث شد شرکت مخابرات به بهانه ناتوانی بخش خصوصی در واگذاری اینترنت پرسرعت خود راسا وارد عمل شود که این امر مخالف سیاست های کلی کشور در قالب اصل ٤٤ قانون اساسی مبنی بر توسعه بخش خصوصی می باشد.

مهندس مسعود ریاضیات، رئیس انجمن ISPهای (شرکت های ارائه دهنده اینترنت) ایران، می گوید: اینترنت پرسرعت یا ADSL با سرعتی کمتر از ٥١٢ کیلو بیت در ثانیه در ساختار استانداردهای بین المللی هیچ معنا و مفهومی ندارد و در واقع اینترنت پرسرعت تلقی نمی شود. به عبارت دیگر اینترنتی که تحت عنوان پرسرعت و ADSL با سرعتی کمتر از ١٠٠ کیلو بیت بر ثانیه در حال حاضر در ایران به مردم ارائه می شود، اصلا اینترنت پرسرعت نیست. چرا که متوسط جهانی سرعتADSLحدود ٢ مگابیت بر ثانیه است.

----

روزنامه خراسان

Scorpinka Blog

اندر باب پست قبلی

برخیز شتر بانا بر بند کجاوه
کز چرخ همی گشت عیان رایت کاوه
در شاخ شجر برخاست آوای چکاوه
وز طول سفر حسرت من گشت علاوه
بگذر به شتاب اندر از رود سماوه
در دیده ی من بنگر دریاچه ی ساوه

این مسمط سروده ی شاعر نامدار عصر قاجار، ادیب الممالک فراهانی است. ادیب، عصر پهلوی را هم درک کرد و در مدح پهلوی هم سرود. اگر چه بزرگ داشت ایران و اشارات ملی گرایانه از مضامین غالب شعر ادیب هست، اما این مسمط حکایت دیگری دارد. در دیوان ادیب، در ابتدای این شعر آمده:
قصیده ایست مسمط در تهنیت ولادت حضرت خاتم الانبیاء و المرسلین صلی الله و آله و سلم در بیست و اند سال قبل سروده و ...
فخر دو سرا خواجه ی فرخ رخ اسعد
مولای زمان مهتر صاحب دل امجد
آن سید مسعود و خداوند موید
پیغمبر محمود ابوالقاسم احمد
وصفش نتوان گفت به هفتاد مجلد
این بس که خدا گوید ماکان محمد
بر منزلت و قدرش یزدان کند اقرار
آن چه هم که خواننده در شکوه و قدر قدرتی ایرانیان باستان با شور و حرارت می خواند، همه در شکوه امپراطوری اسلامی است که:
ماییم که از پادشهان باج گرفتیم
آن گه که از ایشان کمر و تاج گرفتیم
...
در چین و ختن ولوله از هیبت ما بود
در مصر و عدن غلغله از شوکت ما بود
در اندلس و روم عیان قدرت ما بود
...
خاک عرب از مشرق اقصی گذراندیم
وز ناحیه ی غرب به اشبیلیه راندیم
دریای شمالی را بر شرق نشاندیم
وز بحر جنوبی بفلک گرد نشاندیم
هند از کف هندو ختن از ترک ستاندیم
ماییم که از خاک بر افلاک رساندیم
نام هنر و رسم کرم را به سزاوار

آن چه را هم که در بد بختی و بی چاره گی می خواند، نه بی چاره گی ملت ایران به خاطر از دست دادن شکوه باستانی، که ناکامی امت اسلامی از نگاه داشتن شکوه امپراتوری اسلامی است. دلایلش را هم در بند های دیگر مسمط تشریح می کند که :
مرغان بساتین را منقار بریدند
اوراق ریاحین را طومار دریدند
گاوان شکم خواره به گلزار چریدند
گرگان ز پی یوسف بسیار دویدند
تا عاقبت او را سوی بازار کشیدند
یاران بفرختندش و اغیار خریدند
آوخ زفروشنده دریغا ز خریدار


حالا این که استفاده از چنین شعری در مدح" پیامبر اسلام" ، برای نیایش واره ای حماسی بر درگاه شکوه تاریخی ایرانی که از قضا با حمله ی مسلمانان صدر اسلام یک سره بر باد شد وهوایی، از هوشمندی آهنگ ساز و خواننده است یا بی مایه گی ادبیات ملی گرایان؟!

 

 

برخیز شتر بانا بربند کجاوه

کز چرخ همی گشت عیان رایت کاوه

در شاخ شجر برخاست آوای چکاوه

و ز طول سفر حسرت من گشت علاوه

بگذر به شتاب اندر از رود سماوه

در دیده من بنگر دریاچه ساوه

و ز سینه‏ام آتشکده پارس نمودار

از رود سماوه زره نجد و یمامه

بشتاب و گذر کن به سوی ارض تهامه

بردار پس آنگه گهرافشان سر خامه

این واقعه را زود نما نقش به نامه

در ملک عجم بفرست ‏با پرحمامه

تا جمله ز سرگیرند دستار عمامه

جوشند چو بلبل به چمن، کبک به کهسار

بنویس یکی نامه به شاپور ذو الاکتاف

کز این عربان دست مبرنایژه مشکاف

هشدار که سلطان عرب داور انصاف

گسترده به پهنای زمین دامن الطاف

بگرفته همه دهر ز قاف اندر تا قاف

اینک بدرد خشمش پشت و جگر و ناف

آن را که درد نامه‏اش از عجب و ز پندار

زی کشور قسطنطین یک راه بپوئید

و ز طاق ایا صوفیه آثار بجوئید

با پطرک و مطران به قسیس بگوئید

کز نامه انگلیون اوراق بشوئید

مانند گیا بر سر هر خاک مروئید

و ز باغ نبوت گل توحید ببوئید

چونان که ببوئید مسیحی به سردار

در چین و ختن و لوله از هیبت ما بود

در مصر و عدن غلغله از شوکت ما بود

در اندلس و روم عیان قدرت ما بود

غرناطه و اشبیلیه در طاعت ما بود

صقلیه نهان در کنف رایت ما بود

فرمان همایون قضا آیت ما بود

جاری به زمین و فلک و ثابت و سیار

خاک عرب از مشرق اقصی گذراندیم

و ز ناحیه غرب به افریقیه راندیم

دریای شمالی را بر شرق نشاندیم

و ز بحر جنوبی به فلک گرد فشاندیم

هند از کف هندو و ختن از ترک ستاندیم

مائیم که از خاک بر افلاک رساندیم

نام هنر و رسم کرم را بسزاوار

ای مقصد ایجاد سر از خاک بدر کن

و ز مزرع دین این خس و خاشاک به در کن

از مغز خرد نشئه تریاک به در کن

این جوق شغالان را از تاک به در کن

و ز گله اغنام بران گرگ ستمکار

زین پاک زمین مردم نا پاک بدر کن

از کشور جم لشکر ضحاک بدر کن

پ . ن

- مرغکی چون گنجشک.

-شب میلاد پیامبر(صلی الله علیه و آله) علائمی و غرائبی اتفاق افتاد، از آنجمله دریاچه ساوه پرستش می‏شد فرو رفت و خشک شد، و رود سماوه سالها خشک بود پر از آب شد و آتشکده فارس که سالها خاموش نشده بود خاموش گشت، و هر بتی به رو به زمین افتاد.

- تجد فلاتی است کوهستانی در عربستان، یمامه قسمتی از عربستان است.

- تهامه دشت‏ساحل و باریکی از شبه جزیره سینا تا عدن و در کنار بحر احمر ممتد است.

 - حمامه کبوتر.

- نایژه: نای کوچک گلوگاه.

 - کشور قسطنطین مقصود امپراطوری روم است که پایتخت روم بود.

 - پطرک: سردار مجوس بود.

- مطران: یکی از درجات روحانیت کلیسای رومی بود.

- انجیل که به کتاب مانی نیز انگلیون گویند.

-----------------------------------------

منابع:

خانه روشنان

حوزه

برخیز شتربانا

برخیز شتر بانا بر بند کجاوه

کز شرق عیان گشت همی رایت کاوه

از شاخ شجر برخواست آوای چکاوه

وز طول سفر حسرت من گشت علاوه

بگذر بشتاب اندر از رود سماوه

در دیده ی من بنگر دریاچه ی ساوه

ماییم که از خاک بر افلاک رساندیم

خاک عرب از شرق به اقصا گذراندیم

دریای شمالی را بر شرق نشاندیم

وز بحر جنوبی به فلک گرد فشاندیم

در چین و خطن ولوله از هیبت ما بود

در مصر و عدن غلغه از شوکت ما بود

در آندلس و روم عیان قدرت ما بود

غرناطه و اشبیلیه در طاعت ما بود

بر خیز شتر بانا بربند کجاوه

کز شرق عیان گشت همی رایت کاوه

امروز گرفتار غم و محنت و رنجیم

در دام فرح باخته اندر شک و رنجیم *

با ناله و افسوس در این دیرستمکین *

چون زلف عروسان همه در چین و شکنجیم

هم سوخته کاشانه و هم باخته گنجیم

ماییم که در سوگ و طرب قافیه سنجیم

گفتیم به ویرانه هَزاریم به گلزار

افسوس که این مزرعه را آب گرفته

دهقان مصیبت زده را خواب گرفته

خون دل ما رنگ می ناب گرفته

وز سوزش تب پیکر ما تاب گرفته

رخساره هنرگونه ی مهتاب گرفته

چشمان خرد پرده ز خوناب گرفته

ثروت شده بی مایه و صحت شده بیمار

ابری شده بالا و گرفته است فضا را

وز دود و شرر تیره نمودست هوا را

آتش زده سکان زمین را و سما را

سوزانده به چرخ اختر و در خواب نیاکان

ای واسطه ی رحمت حق بهر خدا را

زین خاک بگردان ره طوفان بلا را

بشکاف زهم سینه ی این ابر شرربار

برخیز شتربانا بربند کجاوه

کز شرق عیان گشت همی رایت کاوه

همی رایت کاوه

.

.

.

تنها

دلا خو کن به تنهایی، که از تن ها بلا خیزد

                   سعادت آن کسی دارد که از تن ها بپرهیزد

پایان

با تمام وجود در انتظار پایانم ...!

معنی

دیریست که شب از نیمه گذشته

 

و چشمانم همچنان خیره به نقاط نورانی

 

در پی یک معنی ،

 

یا شاید جعبه ای نورانی

 

کسی چه میداند . . .

----------------------------------------------------------------------------

مشهد – زمستان 86

نا گفتنی ها

همیشه حرف هایی هست که نه میشه به کسی گفت و نه میشه جایی نوشت!

زلف

 

 

زلف بر باد مده تا ندهی بر بادم

            ناز بنیاد مکن تا نکنی بنیادم

می مخور با همه کس تا نخورم خون جگر

            سر مکش تا نکشد سر به فلک فریادم

زلف را حلقه مکن تا نکنی در بندم

            طره را تاب مده تا ندهی بر بادم

یار بیگانه مشو تا نبری از خویشم

            غم اغیار مخور تا نکنی ناشادم

رخ بر افروز که فارغ کنی از برگ گلم

            قد برافروز که از سرو کنی آزادم

شمع هر جمع مشو ور نه بسوزی مارا

            یاد هر قوم مکن تا نروی از یادم

شهره ی شهر مشو تا ننهم سر در کوه

            شور شیرین منما تا نکنی فرهادم

رحم کن بر من مسکین و به فریادم رس

            تا به خاک در آصف نرسد فریادم

حافظ از جور تو حاشا که بگرداند روی

            من از آن روز که در بند توام آزادم

مدار!!

دیشب به شدت هر چه تمام تر خواب امتحان مدار الکتریکی را میدیدیم!! وای که خواب نه کابوس! آخه هیچی بلد نبودیم و در به در دنبال تقلب که اونم فایده ای نداشت.

 

پ.ن : از ما بعید بود!؟